بندری........سرحدی
چند وقت پیش جاتان خالی رفته بودیم برای پر کردن اوقات خوش فراغتمان چند تا از این شهرهای اطراف را گز کنیم . البته ما هیچ وقت ندانستیم که چرا اصفهانی ها خوب گز میکنند و معمولا نتیجه اش هم به دهان همه میچسبد ولی ما بندرعباسی ها توی هر بلادی که بخواهیم گز کنیم به محض رویت همگان از ما فاصله میگیرند ، که بعضاْ دهانه این فاصله ها به ده متر هم میرسد ( کور شوم اگر درغ بگویم آ آ آ آه) بعد از نمکی تامل دستگیرمان شد که این جماعت سرحدی( ما بندریها از بابا غلوم که در ۵ کیلومتر شهرمان است به بعد را سرحدی مینامیم واز قدیم الایام یکجور عجیبی از آنها پذیرایی کرده و میکنیم ) به دلیل اینکه ما زیاد حمام آفتاب میگیریم و گاهاْ برنزگیمان تمایلاتی به سمت قهوه ای سوخته دارد، لهذا دچار نژادپرستی شده اند و ما را از خودشان نمیدانند واین برای ما که سابقه فعالیتهای حقوق بشری هم داشتیم بسیار گران آمد ٬ پیرو همین مساله مکاتبات و شکایات عدیده ای به سازمانهای مدافع حقوق بشر ارسال کردیم . که مقبول افتاد .
حتی یکبار هم ما را به عنوان نماینده مردم بندرعباس ، در تلویزیونهای مارک دار خارجی نشان دادند که رییس سازمان حقوق بشر محکم ما را درآغوش گرفته و از شما چه پنهان یک ماچ بزرگ و آبدار هم از لپهای سوخته ما گرفت ، تا بلکه به این روش نمادین ، تشنجاتی که بین ما و این سرحدی ها به وجود آمده فروکش کند ،اما ...
متاسفانه این روش افاقه نکرد تازه از خود ما هم استفاده ابزاری شد.
ناامید شد بودیم که یکباره متوجه شدیم خوشبختانه سازمان بشر دنبال موضوع را ول نکرده و حل این معضل را در چارچوب تعهدات خودش میداند.
موضوع از این قرار است که رییس سازمان بشر دیروز نامه برای بنده ارسال داشته اند مفصل ، که در پایانش برای حل معضل مورد بحث دو سه تا راهکار خوب پیشنهاد کرده اند ، اول اینکه فرموده اند :
۱ . با این امکانات جدید از قبیل کرم ضد افتاب ، پنکیکهای مارک دار و حتی در صورت لزوم با استفاده از جراحی پلاستیک ، می شود رنگ پوست مردم آن ناحیه گرم را تغیر داد
۲ . بندر عباس را میشود به یک نقطه خوش آب و هوا در شمال آن کشور (ایران) منتقل کرد و منتظر باشیم که با گذشت ایام رنگ پوست آن مردم روشن تر شود . ( ولی روش سومشان به ما کارشناسی تر میباشد )
۳ . مجلس قانون گذار آن کشور قانونی تصویب کند که، همه مردم ایران ، حداقل سه ماه از تابستان را به صورت اجباری در سواحل جنوبی گز کنند تا یکجوری تعادل پوستی بین بندری ها و سرحدی ها برقرار شود.
البته مسئولین خودمان هم تمهیداتی دیده و نوید خوش داده اند که انشاا... به همین زودی ها به وحدت ملی دست پیدا میکنیم .
امضا : ذغال فروش بندری
حال امکه دمت گرم.......
توی این گرما ، بهتر بگی دمت بستنی عروسکی
دلچسب اتنوشته
واقعا سرحدین خو ...
نگرفتی عزیزم
معمولا سرحدیها فکر میکنند بندریها تیره هستند
که اینطور نیست
گیرم که درست
اما اگر به دل نگاه کنی بندریها سفید ترند
از اینا که بگذریم
آقای زغال فروش یک کیلو زغال هاده تا یه کلیونی چاخ بکنیمو
حالش ببریم .
اگم راستی
یه تا از همی سرحدیو سراغ اتنی . البته x بشت
نه xl !
که یه تا ساندویچ خاش براش درست بکنیم
کربون تو
با احترام
ساندویچ فروشی سر کوچه
علی خان
علی خان ، تورو خدا منکراتیش نکن
سلام
تحویل بگه...
آفران یه کم تو املات دقت بکن جالبن دلم به دور نشینی خومون تنگ بودن
فهیم جان به خودت بگه ، گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس شود ،
نه اینکه اصلا نباشی تا نبودنت عادت نشود
چارلی
این روزها شایعه ها زود به وقوع می پیوندن تا بعد
http://charlli.blogsky.com
فراخوان هشتمین کنگره سراسری شهر و داستان جوان
بی نام و نشان گرامی شما فکر کنید نگرفتم ...
یه لحظه خوف برم داشت که شما هم مثل اونا فکر میکنید
سلام آقایانه بندری(سرحدی)
لطف کنید اینقدر نگید سرحدی چون شما قبل از اونا شروع به تفکیک و نژادپرستی کردیت
بعدشم سرحدی خود شما هستید
آخه چرا چیزیو که از معنیش آگاهی ندارید تکرار میکنید
سرحد به معنی شهر مرزی
سرحدی هم یعنی کسی که اهل شهر مرزیه.
به امید آگاهی شما سرحدی های بندری
خداحافظ