اولپرنده بود با بالهای سیاه
با مقصدی که برای آسمان مهم نبود .
دومپدرم تیز همان لوی تیو
وقتی پلاس میشد خوب گرفته بود ازش .
سومیه ذره ای کجن تیغار ساکت گپو
حالی که جاش توی حال نیست درش بیار
هیله مواظب پات نخارد قد بی تفاوت اتو.
( خارد دوباره معنی شود تقلای دستهای ما
با زحمت زیاد زیر حصاری پتو )
آخر شبیه ممتونه چشمای سرحدیش
با دست خودم گرفتم از لو تیو گرفتم ازش .
کاسکه فقط خدا بکنت ای دفعه جلد حوآ نبوت
ای دفعه قاب اتاق ما بشت
بمونت گپ ببوت.
:ضجه گریه نکرده بود انموقعکه، حالام فارسی خملی شده از بس ا رو دست کاکاش نوشته بود.
درودها? فراوان به مدیر مسئول محترم وبلاگ:
همکار عزیز شما را به وبلاگ رهروان بابک خرمدین http://babake23.blogfa.com/ دعوت کرده و شما را با این سازمان آشنا م? سازیم0 با تشکر همکار شما بابک هخامنش:
رهبر من آن جوان پانزده ساله ایست که فیلترشکن به خود می بندد و با سرعت نهایتاً 128 کیلوبایت بر ثانیه فیلم دو گیگی دانلود می کند!!!
سلام...
سلام جواد.......
سلام بابک کجایی ؟ کمرنگ مینمایی خوش مرام
جمله ۵۲حرفی با این تصویر بنویس
سلام جواد جان شعر بسیار زیبایی بود امیدوارم همیشه سربلند باشی
http://www.enlil.blogfa.com
سلام
جوادخوبی رفیق
شعرپیچیده ایی بود
وزیبا
ممنون مسعود خوب با تدائیه لبخندهاش
سلام جواتی
بیا یه سینما با هم بریم بابا
سلام